- ۵ نظر
- ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۰۲
کاش جای این عابر بانک بودم!
آن موقع حداقل برای گرفتن یارانه ات
سری به من میزدی...!
بازم بگم که یه موقع شاگرد که میگم خیال نکنید خودم 40 سالمه!!! نه ، بنده 19 و اندی سالمه
خدایا
قبول دارم هیچ گاه به قراردادهای بینمان پای بند نبودم!
ولی...
ولی این بار فرق داشت!
حالا تو چرا...؟!!!
در خیابان من تنها زیر باران زیر ابر، سنگفرش ها را تعقیب می کنم
تا شاید در مغازه ای نوری پیدا کردم / شاید امیدی / شاید خوشحالی...
ولی انگار مردم لبخندشان با زهر آمیخته است
مــردم همه می خندند / نه بهم می خندند نه باهم مــی خندند!
مردم سرهاشان پایین،چشمهاشان بسته، بزمین می خندند!
ای کاش هیروشیما اینجا بود! / ایکاش چشمان مردم ما چون بادام بود...
پی نوشت:
این شعر رو یکی از شاگردای خوبم به نام امیرمحتشم گفته. دوم دبیرستانه و استعداد فوق العاده ای داره.
نمی دونم چرا شعرش اینقدر با نا امیدی آمیختست!
یه موقع میگم شاگرد خیال نکنید خودم 40 سالمه!!! نه ، بنده 19 و اندی سالمه و این آقا محتشم شاگردم توی مسجده.
خدایا!
مرا از چه جنسی آفریدی؟!
هیچ چیز به من نمی چسبد!
گنــاه کردنم ، مایه ی سرشکستگی ام می شود؛
و خوبی ام ، مایه ی غــــرور!
سرشکستگی نابود و ناامیدم می کند و غرور هدیه شیطان است به من!
چه کنم...؟!
تکلیفم... چیست؟!
پی نوشت:
مثلاً بعد از مدتها توفیقی می شود و نماز شبی می خوانیم،اولین چیزی که به ذهنمان می آید این است:
آفرین، حتما خیلی خوب هستم و بی عیب هستم که نماز شب نصیبم شد!!! و این تازه شروع ماجراست...!
چه " سـیـبـل " خوبی شدم این روزها
همه لذت می برند من را نشانه بگیرند...!
پی نوشت:
از شانس بدم، همیشه هم به هدف می زنند!
خدایا به این چه بگویم؟!
حتی بابت گناه هایی که نکردم،
و فقط در ذهنم بوده
مجازاتم می کنی!
اسمش را اوج دوست داشتنت بزارم یا نفرتت از من...؟!
کـوری چشـــم ناصبی تا لحظه آخــــــر ذکر لب هر شیعه ای فریاد یاحیــــــدر
شکر خدا بر اهلبیت از جان شدم نوکر دنیا و حشر و نشر ما بر مذهب جعفر
ایــــن اصـــل دینـــــــه
...:: شیعــــــــه همینــــــه ::...
(قطعه مداحی ملاباسم کربلایی، بزرگترین مداح جهان شیعه که به زبان فارسی و با شور و حال خاصی می خونه)