عضو فعال!
پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۴ ب.ظ
این زبان، شده تنها عضو فعال برای ظهورت؛
دل و دست و پا که هیچ...!
گله دارم از خودم!
انگار نه انگار...
پی نوشت:
اللهم عجل لولیک الفرج (باز هم که شد، زبان!)
این زبان، شده تنها عضو فعال برای ظهورت؛
دل و دست و پا که هیچ...!
گله دارم از خودم!
انگار نه انگار...
پی نوشت:
اللهم عجل لولیک الفرج (باز هم که شد، زبان!)
سلام محمدآقای عزیز
تمام راه ظهورت را با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم
کسی که به فکر شما نیست،راست می گویم
دعا برای تو بازیست،راست می گویم
درون سینه ما عشق یخ زده آقا
تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا
من از سیاهی شبهای تار می گویم
من از خزان شدن این بهار می گویم
من از سرودن شعر ظهور می ترسم
دوباره بیعت و بعدش عبور،می ترسم.