خدایا ، حال و هوای محرم و صفر را از ما نگیر...
ما بچه شیعه ها تو یه ایام خاص هست که چه بخوایم و چه نخوایم حال و هوامون ، حال هوای خدایی میشه،
مثلا ماه رمضون ، همین محرم و صفر و ...
آخ که دیشب چقدر سخت بود برام خداحافظی و تموم شدن محرم و صفر،
آخ که چقدر سخت بود برام در اوردن پیرهن مشکی و وداع با مجالس عزای آقا،
آخ که چقدر سخت بود...
عجیبه، آخه امشب بعد نماز تو جلسه برا شاگردام که داشتم صحبت میکردم بهشون میگفتم که بچه ها سعی کنین اگه تو این دوماه حتی اگه شده یه قدم به خدانزدیکتر شدین اون رو نگه دارین،
یه دفعه یکی از شاگردای خوبم ، آقا محمد گل اجازه گرفت و گفت:
- آقا چه فایده! یه قدمی هم که تو این دوماه اومدیم سمت خدا ، الان که دیگه محرم و صفر تموم شد ده قدم میریم عقبتر!!!!!
حرفش خیلی جالب و البته تلخ بود، هممون رو برد توی فکر اونجا بود که دعا کردم و گفتم:
- خدایا ، حال و هوای محرم و صفر را از ما نگیر... که شاگردام همه با هم گفتن: الهی آمین