میـم نـون

آنچه که میرسد به ذهنـم!

میـم نـون

آنچه که میرسد به ذهنـم!

میـم نـون

----- امسال هم طلبیدی، و چ طلبیدنی! ------
-
-
فقط یک نکته:
اینجا چیزی کپی از جایی نیست،
هرچه هست و می بینید مال همینجاست

بروز رسانی با پیامک
  • ۳ ارديبهشت ۹۲ , ۰۳:۰۵
    شارژ!
  • ۴ فروردين ۹۲ , ۰۲:۱۳
    غریب
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
پیوندها

۴۴ مطلب با موضوع «عبادی» ثبت شده است

دقیقاً دعوتنامه ای که امام رضا(ع) برام فرستاد رو لمس کردم!!!

ولی نتونستم برم، 

و تنها دلیلش، " کم لیاقتیم " بود!

--------------------------------------

پی نوشت:

دیروز بعد از ظهر گوشیم زنگ خورد،

برداشتم، از سپاه و طرح صالحین بود، گفت که دوره ی تخصصی هست توی مشهد ما مشخص کردیم که شما از طرف شهرستانمون به این دوره برید، همه کاراش هم انجام دادیم ،  فردا هم حرکته!

اما...

اما از کم لیاقتی خودم ، فقط خودم خبر داشتم!!!

  • میم نون

خدایا

میدانم،

اعتراف می کنم،

این حال و روز خراب و گرفته ام فقط یک دلیل دارد

و آن هم،

و آن هم . . . !!!

-----------------------------------

پی نوشت:

گله نکنید چرا ننوشتم، اعترافش هم برایم سخت است!

  • میم نون

وقتی خودت دلت گرفته باشد

و " روضه ی حسین " را هم گوش دهی

آنوقت حالت می شود چیزی شبیه نـابـودی ...

  • میم نون

ما بچه شیعه ها تو یه ایام خاص هست که چه بخوایم و چه نخوایم حال و هوامون ، حال هوای خدایی میشه،

مثلا ماه رمضون ، همین محرم و صفر و ...

آخ که دیشب چقدر سخت بود برام خداحافظی و تموم شدن محرم و صفر،

آخ که چقدر سخت بود برام در اوردن پیرهن مشکی و وداع با مجالس عزای آقا،

آخ که چقدر سخت بود...

عجیبه، آخه امشب بعد نماز تو جلسه برا شاگردام که داشتم صحبت میکردم بهشون میگفتم که بچه ها سعی کنین اگه تو این دوماه حتی اگه شده یه قدم به خدانزدیکتر شدین اون رو نگه دارین،

یه دفعه یکی از شاگردای خوبم ، آقا محمد گل اجازه گرفت و گفت:

- آقا چه فایده! یه قدمی هم که تو این دوماه اومدیم سمت خدا ، الان که دیگه محرم و صفر تموم شد ده قدم میریم عقبتر!!!!!

حرفش خیلی جالب و البته تلخ بود، هممون رو برد توی فکر اونجا بود که دعا کردم و گفتم:

- خدایا ، حال و هوای محرم و صفر را از ما نگیر...      که شاگردام همه با هم گفتن: الهی آمین

  • میم نون