میـم نـون

آنچه که میرسد به ذهنـم!

میـم نـون

آنچه که میرسد به ذهنـم!

میـم نـون

----- امسال هم طلبیدی، و چ طلبیدنی! ------
-
-
فقط یک نکته:
اینجا چیزی کپی از جایی نیست،
هرچه هست و می بینید مال همینجاست

بروز رسانی با پیامک
  • ۳ ارديبهشت ۹۲ , ۰۳:۰۵
    شارژ!
  • ۴ فروردين ۹۲ , ۰۲:۱۳
    غریب
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
پیوندها

۸ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۳۰ دی ۹۱ ، ۲۱:۱۱
  • میم نون
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۷ دی ۹۱ ، ۲۰:۴۶
  • میم نون

یه شاگرد خوب دارم که اسمش هست محمد،

  • میم نون

لعنت به این دل وقتی که گرفته میشه

  • میم نون
" آقای (ن) سلام ،  باید بشناسینم کی ام...
  • میم نون

چه حس بدیست

وقتی که نزدیک کسی میشوی برای کمک به او

برای آنکه دوستش داری

برای آنکه خودش هم خواست

ولی وقتی نزدیک میشوی تو را طَرد می کند و عقب میرود

و برای عقب رفتنش چه دلیلها که نمی آورد

و آن موقع است که تو فقط در ذهنت این می گذرد:

آیا " بوی بد " می دادم که او از من دور شد؟؟!!

----------------------------

پی نوشت:

منظور از نزدیکی و بوی بد جسمی و مادی نیست ، معنوی است

  • میم نون

ما بچه شیعه ها تو یه ایام خاص هست که چه بخوایم و چه نخوایم حال و هوامون ، حال هوای خدایی میشه،

مثلا ماه رمضون ، همین محرم و صفر و ...

آخ که دیشب چقدر سخت بود برام خداحافظی و تموم شدن محرم و صفر،

آخ که چقدر سخت بود برام در اوردن پیرهن مشکی و وداع با مجالس عزای آقا،

آخ که چقدر سخت بود...

عجیبه، آخه امشب بعد نماز تو جلسه برا شاگردام که داشتم صحبت میکردم بهشون میگفتم که بچه ها سعی کنین اگه تو این دوماه حتی اگه شده یه قدم به خدانزدیکتر شدین اون رو نگه دارین،

یه دفعه یکی از شاگردای خوبم ، آقا محمد گل اجازه گرفت و گفت:

- آقا چه فایده! یه قدمی هم که تو این دوماه اومدیم سمت خدا ، الان که دیگه محرم و صفر تموم شد ده قدم میریم عقبتر!!!!!

حرفش خیلی جالب و البته تلخ بود، هممون رو برد توی فکر اونجا بود که دعا کردم و گفتم:

- خدایا ، حال و هوای محرم و صفر را از ما نگیر...      که شاگردام همه با هم گفتن: الهی آمین

  • میم نون

بسم الله الرحمن الرحیم

شروع میکنم فعالیت این وبگاه رو . . . 


یه جوون 19 ساله که خیلی بیش از سن و سالش از کارای مختلف تجربه داره؛

تعریف و تمجید نیست، همین چیزا بدبختم کردن!!!!

یه بچه مذهبی که با مسجد بزرگ شده و هرچی که داره رو مدیون مسجد میدونه... لااقل خودش اینو میگه!!!

این جوون 19 ساله دور خودش رو خیلی شلوغ کرده،

مربی تربیتی هست تو مسجد، (همونا که بهش میگن طرح صالحین!) ؛

17 تا شاگرد دبیرستانی داره که باهاشون زندگی میکنه! ؛

این آقا جوون ما شده طراح بنر و پوستر و طراح گرافیکی شهر! شده مدیر و طراح وب سایتای شهر؛ 

حرف زور میزنه ، آخه داره هم حوزه رو می خونه هم دانشگاه رو... همزمان!!!

کوتاه هم نمیاد؛ و هزارتا کار دیگه  برا خودش تراشیده یا تراشیدن براش! که باعث شده که دلش برا خودش خیلی تنگ بشه،خیلی !!!!

این آقا جوون ما میخواد تو این وبگاه بنویسه ،

هرچی که صلاح میدونه، هم خاطره(که کم نیستن و شاید هم شنیدنی باشن) 

هم جملات خودش و هر موضوع دیگه ای که بتونه کمی طوفان درونش رو آروم کنه!




و در ادامه....



اهل کربلای ایرانم

 و همین باعث افتخار منه... 

اما کربلایی نشدم هنوز!

ولی هر سال زیارت مشهد رو دارم با مسجد می رم




و در ادامه...


فعلا هیچ...!




الهی به امید تو...

  • میم نون