میـم نـون

آنچه که میرسد به ذهنـم!

میـم نـون

آنچه که میرسد به ذهنـم!

میـم نـون

----- امسال هم طلبیدی، و چ طلبیدنی! ------
-
-
فقط یک نکته:
اینجا چیزی کپی از جایی نیست،
هرچه هست و می بینید مال همینجاست

بروز رسانی با پیامک
  • ۳ ارديبهشت ۹۲ , ۰۳:۰۵
    شارژ!
  • ۴ فروردين ۹۲ , ۰۲:۱۳
    غریب
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
پیوندها

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «از حال و روزم» ثبت شده است

" من کجا و کربلا کجا "

این جمله

هم تنها جواب من بود

به سوال دیگران برای کربلا نرفتنم؛

و هم یک اعتراف

برای کم لیاقتی ام

  • میم نون

گفتی فراموشت کنم،

تلاش کردم،

اما نشد 

خودت نقض کردی

با هرشب آمدنت

به خوابم...!

  • میم نون

امتحان،امتحان

و استرس برای نمره از جناب استاد ./

آزمایش،آزمایش

دست و پا شکسته و ناقص!

اما خیال راحت که در بهشتیم از جانب خدا!  ./

هه...!

همین برایم کافیست

که بفهمم

هنوز آدم نشده ام!

  • میم نون

من سرگرم تو،

اما سردی میکنی و

یخ میزنی دست و پایم را

تازه فهمیدم

این روش توست

برای سرسرد کردنم!

  • میم نون

جنس داریم تا جنس

یک دلتنگی از جنس "درد"

یک دلتنگی از جنس "حرف"

اولی مثل من

دومی مثل تو...!

  • ۴ نظر
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۲۷
  • میم نون
تو که هر کاری خواستی کرده ای با من،
یک شب هم بیا دزدی!
محبتت را از دلم بردار و برو
هرکاری میکنم
بیرون نمی رود!
  • ۵ نظر
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۱۹
  • میم نون

راست میگفتی،

وقت وداع 

هم بغض کرده بودم

و هم اشکها حلقه زده بودند پشت پلک

پی نوشت: 

دیشب، خداحافظی از برادرانم(شاگردانم)

  • ۴ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۸
  • میم نون

آسان آمدیم و

عادت کردیم به کنار هم بودن

و  چه سخت است

عادت کردن 

به کنار هم نبودن!


پی نوشت: 

دیشب، خداحافظی از برادرانم(شاگردانم)

کمی الگوگیری بود از عین لام

  • ۳ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۲
  • میم نون

دیشب یک آخوند دولتی می گفت،

روحانیت باید در خدمت فرمانده ها باشند!

این بیچاره یادش رفته بود

روحانی فقط در خدمت خداست...

  • ۰ نظر
  • ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۲۲
  • میم نون

آقای من، کاش سال فرهنگ اعلام نمی کردی

یک عده لاشخور فقط تظاهر می کنند

به فدایی بودن سید علی و امرش

و بویی از فرهنگ نبرده اند

اینها می آیند و نابود می کنند فرهنگ را

و منزوی می کنند همان جوانان فعال فرهنگی را...

  • ۰ نظر
  • ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۹
  • میم نون

شرمنده آقا،

فرمودی "جوانان فعال فرهنگی به طور جدی به کار خود ادامه دهند"

اما نمی گذارند

  • ۰ نظر
  • ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۴
  • میم نون

چشمت را می بندی بر گناه دیگران،

ولی گناه می پنداری  "محبت" مرا...

بی اعتمادی

معنایی جز این نمی دهد!

  • ۶ نظر
  • ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۲
  • میم نون

تمام دردهای این سنگینی روی دلم

به کنار

فقط کاش می شد

وزن کنم این سنگینی را؛

راستی، 

چند کیلویی؟!!!

  • ۰ نظر
  • ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۵۱
  • میم نون
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۱۷
  • میم نون

مرگ

چه طعم شیرینی داشت!

وقتی تو از من دوری


پی نوشت:

دیشب، میم نون تا حد مرگ رفت!

  • میم نون

این آقا از همان سال اول 

که حرف از بقالی سرکوچه منزلشان زد

فهمیدم نمی فهمد، درد مردم را...!!!


پی نوشت:

عمو محمود آمد تلویزیون ، تا بگوید گلستان کردم مملکت را...!

  • میم نون

باشد، حالا که نمی خواهی مرا،  قبـول! حـرفی نیست!

من می شوم برای تو، 

همان بــرگ ریــزان پاییـــز!

فقط...، فقط می شود لطفی کنی؟!

"بگذار، 

ریزش که می کنم از تو، سبزِسبز باشم...! "

ها؟! چه شد جوابم؟! می توانی؟!!!

  • میم نون

باهم

آنقدر شیرین بودیم که دل هرگرگی را می زدیم!

رفتم، 

حالا خوردنی تر شدی...!


بکِش، بی من بودن را... ، قدر شیرینی را ندانستی، حالا گرگ ها در کمینند!

  • میم نون

دیشب،

عروسی جلیل بود!

و او، اینگونه نامش را ثبت کرد

به عنوان اولین شاه داماد از میان دوستانم...!

مبارکش...


پی نوشت: 

خودش آمد، چند روز پیش، درب منزل، برای دادن کارت دعوت ، دستش درد نکند، ولی حیف... ، نشد که برم...!

  • میم نون

خدایا

از حسـادت دوستـان

به تو پناه می برم!

خدایا

لطفاً کاری کن،

که دیگر در لباس دوست نباشند ، برای من...!

اینگونه، رنجش دیدن این حسادت ها کمتر است!


پی نوشت: 

شاید بزودی نوشتم، که چه شده این را نوشتم!

  • میم نون
از آثار تنهایى همین بس
که این " آینه" مدتهاست وسیله اى شده
براى رفع دلتنگیم،
از خودم!
  • میم نون

خواستم همه چیزش باشم، 

و او همه چیزم!

اما کم کم متوجه شدم

برای داشتنش ، راهی ندارم

جز عقب نشینی...!

  • میم نون
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۴ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۳۱
  • میم نون

اینکـه نمی نـویسم، بـرای این است که

قدرت توصیف حال و روزم را ندارم...!

نه قدرتی و نه تسلطی!!!

پی نوشت:

از دوستانی که هر روز سر میزنن اینجا و می بینن مطلب جدیدی نیست شرمنده ام

قول میدم جبران کنم، بزودی...

  • میم نون
از این موبایل در دستم یادگرفتم،

اینکه گهگاهى، نیــاز به شــارژ دارم!

و ایـــن دقـیقـاً یعنـــى، بـى شارژر هیچـم...!

پی نوشت:

مدت هاست، شارژر زندگی من، دیگر  تمایلی به شارژ کردنم ندارد!

  • ۹ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۳:۰۵
  • میم نون
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۲:۰۳
  • میم نون

شب های  فاطمیـه هم تمام...

حالا ، هنــر می خواهد،

نگه داشتن این حــال و هـــوا...

پی نوشت:

بهترین فاطمیه عمرم را سپری کردم، یک کوله پشتی پر از توشه، 

حالا وقتی است که باید هنرم را نشان دهم برای مواظبت از این توشه ها...

  • ۴ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۱۸
  • میم نون

این حرکت نکــردن، این آرامــش،

بــرای یک شــروع طـــوفـانی است...!

تمـــام دلخـــوشی من به آینــــده شده همین./


پی نوشت:

این یعنی، آرامش قبل از طوفان...

  • ۴ نظر
  • ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۱۱
  • میم نون

خدایا،

تعویضم کن،

در این زمین بندگی...!

دویدن و جنگیدن در همه ی 90 دقیقه برایم سخت است!!!

  • ۶ نظر
  • ۱۵ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۰۴
  • میم نون
یکــــ تصمیـــم، یکـــــ اراده، یکـــــ تـلاش؛

در عجبم!

مگر بالارفتن از این سه پله چقدر سخت است؟!

انگار روى این پله اول چسب پاشیده شده؛

که همیشه همانجا می مانم!!!
  • ۶ نظر
  • ۱۳ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۲۸
  • میم نون

ساعت،6 صبح ؛ هوا، تاریـک؛

صدای جیک جیک گنجشکها، کر میکند گوش فلک را؛

فریاد می زنند، دلسوزانه می گویند:

"بیدار شوید، بیدار شوید که مبادا از قطار بندگی جا بمانید...! "

و این اولین باری است که زبان یک حیوان را می فهمم!!!

  • ۳ نظر
  • ۱۲ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۵۱
  • میم نون

"فــــــــــــــــــــــــــــــــردا ، باید شروع کنم، خسته شده ام ، باید متفاوت شوم ، باید...! 

این کلمات رنگارنگ شده تکــــرار لحظه لحظه های من،

خسته شدم از این تکــــرار،

اصلاً انگار دارد بــاورم می شود کـه این تکـــرارها برایــم ابدیست...!

این دقیقاً همان چیزی است که ترسش وجودم را فراگرفته./

  • ۷ نظر
  • ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۲
  • میم نون